باجناق

باجناق

باجناق به معنای رابطه خانوادگی است که بین دو مردی که هر یک با یکی از دو خواهر ازدواج کرده‌اند، ایجاد می‌شود. به عبارت دیگر، باجناق مردی است که همسرش خواهر همسر مرد دیگر است.

باجناق به عنوان یک شخصیت شوخی‌آمیز و رقیب توصیف می‌کند که در برخی موارد باعث ایجاد تنش یا رقابت بین خانواده‌ها شود. این تعبیر بیشتر جنبه طنز و شوخی دارد و به نوعی به چالش‌هایی که ممکن است در روابط خانوادگی به وجود آید اشاره می‌کند.

لغت نامه دهخدا

باجناق. [ ج َ ] ( ترکی، اِ ) رجوع به باجناغ شود.

فرهنگ معین

[ تر. ] (ص. اِ. ) = باجناغ: دو مردی که با دو خواهر ازدواج کرده باشند، هم ریش.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) دو مرد را که دو خواهر را در ازدواج دارند نسبت بهم باجناق گویند همریش همزلف.

ویکی واژه

cognato
باجناغ: دو مردی که با دو خواهر ازدواج کرده باشند، هم داماد،هم ریش.

جملاتی از کلمه باجناق

محمدعلی اراکی (۲ دی ۱۲۷۳ – ۸ آذر ۱۳۷۳) فقیه، مرجع تقلید شیعه و عارف و از ائمهٔ جمعه در ۲ دی ۱۲۷۳ خورشیدی در شهر اراک به دنیا آمد. او داماد «محمد ابراهیم خوانساری»، صاحب مدرسه حاج محمدابراهیم و باجناق عبدالکریم حائری یزدی نیز هست. وی پس از مهاجرت عبدالکریم حائری یزدی به قم، از اراک به قم رفت و تا پایان عمر در حوزه علمیه قم ماند. او در اواخر عمر به شیخ الفقهاء و المجتهدین ملقب شد.
سید احمد میرسپاسی یا سید احمد لیستر، سرمایه‌دار و ثروتمند معروف ایران در زمان پهلوی بود. او را که زمانی رانندهٔ احمد شاه و رضا خان بود، می‌توان از معروفترین رانندگان و مکانیک‌های ایران دانست که از رانندگی و تعمیرکاری فنی به ثروت و موقعیت مهمی رسید.ملکه توران (همسر سوم رضاشاه ) خواهرزن احمدلیستر بود و از این طریق لیستر با رضاشاه باجناق بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم