اخت بودن

فرهنگ معین

(اُ. دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) (عا. ) مأنوس بودن، دمساز بودن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) سازگار و دمساز بودن با کسی مائ نوس بودن.

ویکی واژه

(عا.)
مأنوس بودن، دمساز بودن.

جمله سازی با اخت بودن

بعدها وقتی ارامنه به اصفهان رسیدند، آن شهر از ۵ سال پیش به فرمان شاه عباس در حال بازسازی بود و گسترش عظیمی می‌یافت. میدان نقش جهان و خیابان چهارباغ در حال ساخت بودند. شاه عباس ارامنهٔ جلفا را در جنوب زاینده‌رود در منطقه‌ای اسکان داد که توسط سی و سه پل به اصفهان مرتبط می‌شد. ارامنهٔ جلفای نخجوان این منطقهٔ نوساز را به یاد شهر قدیمی خود «جلفای نو» نامیدند.
این اصطلاح برای نخستین بار، توسط توماس هنری هاکسلی، به مفهوم ناشناختنی بودن ماوراء طبیعت به‌کار رفت؛ اما پس از آن، در ادبیات فلسفی و به‌ویژه مارکسیستی، در معنای غیرقابل شناخت بودن جهان مادی به‌کار می‌رود.
از شخص کشته تیغ سوری شگرف ساخت بودند وحش طیر در آن سور میهمان