آبدارو

لغت نامه دهخدا

( آبدارو ) آبدارو. ( اِ مرکب ) زفت رومی. || مومیایی. و محمدبن زکریای رازی دوای دیگری را به این اسم خوانده. ( تحفه ).

فرهنگ معین

( آبدارو ) (اِمر. )۱ - زفت رومی. ۲ - مومیایی.

فرهنگ فارسی

( آبدارو ) ( اسم ) ۱ - زفت رومی ۲ - مومیایی
زفت رومی مومیایی

ویکی واژه

زفت رومی.
مومیایی.

جمله سازی با آبدارو

آبدارو، روستایی از توابع بخش جلگه‌رخ شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی ایران است.