لغت نامه دهخدا
آب و آتش بهم نیامیزد
پالوانه ز خاک بگریزد.عنصری ( از فرهنگ اوبهی ).چلچله. پرستو. پرستوک. || پالاون. ( جهانگیری ). ترشی پالا. ( برهان ). زازل. ( جهانگیری ).و در فرهنگ رشیدی گوید: «و در تحفه پالوایه و پلوایه به یای حطی آورده بجای نون و صاحب فرهنگ موافق اوست اما در بای تازی آورده بمعنی پرستو لیکن شمس فخری با زمانه و پیمانه قافیه کرده و در رساله میرزا به نون و یا هر دو آورده. واﷲ اعلم ». ( فرهنگ رشیدی ).