تکیدن

لغت نامه دهخدا

تکیدن. [ ت َ دَ ] ( ع مص ) جنبیدن و دویدن و پوییدن و تاختن. ( ناظم الاطباء ) :
تا ز عدم گرد فنا برنخاست
می تک و می تاز که میدان تراست.نظامی.|| لاغر شدن. کمی لاغر شدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تکیدگی و تکیده شود. || تکانیدن فرش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(تَ دَ ) (مص ل . ) دویدن ، تاختن .

فرهنگ عمید

۱. دویدن، تاختن: تا ز عدم گرد فنا برنخاست / می تک و می تاز که میدان تو راست (نظامی۱: ۱۶ ).
۲. پوییدن.
۳. جنبیدن.

فرهنگ فارسی

تاختن، دویدن، پوییدن، جنبیدن
( مصدر ) دویدن تاختن .

ویکی واژه

دویدن، تاختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن فال لنورماند فال لنورماند فال رابطه فال رابطه