شپلق

لغت نامه دهخدا

شپلق. [ ش َپ َ ل َ ] ( ترکی ، اِ صوت ) شاپلاق. شپلاق. صدای سیلی. رجوع به شپلاق شود. آوای زدن با کف دست بر روی یا گردن.تپانچه که اسم دیگرش سیلی است. ( فرهنگ نظام ). زدنی با آواز بر صورت یا گردن کسی با کف دست :
زمانه بین که ز سرپنجه ستم هر دم
به بیخ گوش نشاطم همی زند شپلق.فوقی یزدی.

فرهنگ معین

(شَ پَ لَ ) (اِ. ) شاپلاق ، سیلی ، سیلی صدادار.

ویکی واژه

شاپلاق، سیلی، سیلی صدادار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال چوب فال چوب فال ابجد فال ابجد