سفچه

لغت نامه دهخدا

سفچه. [ س َ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) به معنی سفچ است که خربزه نارسیده باشد. ( برهان ): خربزه نارسیده. ( اوبهی ) ( الفاظ الادویه ). خربزه خام نارس که کالک نیز گویند. ( رشیدی ) : سر بی سجود سفچه است ، و کف بی جود کفچه. ( خواجه عبداﷲ انصاری ). هر دست که نه در جود است کفچه ای است هر سر که نه در سجود است سفچه ای است. ( خواجه عبداﷲ انصاری ). رجوع به سفجه شود. || شراب مثلث. ( برهان ).

فرهنگ عمید

= سفچ

فرهنگ فارسی

بمعنی سفچ است که خربزه نا رسیده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت