برخچ

لغت نامه دهخدا

برخچ. [ ب َ خ َ ] ( ص ) زشت و نازیبا. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). زشت. ( شرفنامه ). || زبون. ( برهان ). زبون و سست و ناتوان. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). فرخچ. رجوع به برخج شود.

فرهنگ معین

(بَ رَ ) (ص . ) ( اِ. ) ۱ - زشت ، نازیبا. ۲ - زبون ، سست .

فرهنگ عمید

= فرخج

ویکی واژه

زشت، نازیبا.
زبون، سست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اعداد فال اعداد فال شمع فال شمع