اریغارون

لغت نامه دهخدا

اریغارون. [ اِ ] ( معرب ، اِ ) ایریغارون. بیونانی به معنی الشیخ فی الربیع است و آن نباتی است ساقش قریب بذرعی مایل بسرخی و برگش شبیه به برگ ترتیزک و بسیار کوچکتر از آن و گلش مایل به بنفشی و انبوه و دربو شبیه بسیب و در وسط گلش چیزی بباریکی موی رسته راست غیرمنحنی و در بهار سفید میشود و منبتش شهرهای خراب و زمین شوره است و در بیخ او نفعی نیست بسیار سرد و با اندک تحلیل و خوردن تازه او در حال مورث خناق و در فعل مثل فطر و ضمادش جهت ورم خصیه و معده و با کندر جهت جراحت عصب و سایر اعضاء نافع است. ( تحفه ٔحکیم مؤمن در ماده ایریغارون ). شجارین اندلس آنرایربا خوانند. ( دیسقوریدوس چهارم 95 ). رجوع بابن البیطار چ مصر ج 1 صص 70 - 71و ترجمه لکلرک ج 1 ص 176 و 177 و ایریغارون شود.

فرهنگ معین

(اِ ) [ معر. ] (اِ. ) گیاهی از تیرة مرکبان که جزو گیاهان علفی نواحی معتدل اروپا و آمریکا می باشد. در حدود ۷٠ گونه از این گیاه شناخته شده که همگی آن ها دارای گل هایی مجتمع به شکل خوشه در انتهای ساقه می باشند و هر گل دارای طبقی نسبتاً پهن است که گلبرگ ها در

ویکی واژه

گیاهی از تیرة مرکبان که جزو گیاهان علفی نواحی معتدل اروپا و آمریکا می‌باشد. در حدود ۷۰ گونه از این گیاه شناخته شده که همگی آن‌ها دارای گل‌هایی مجتمع به شکل خوشه در انتهای ساقه می‌باشند و هر گل دارای طبقی نسبتاً پهن است که گلبرگ‌ها در اطرافش قرار گرفته اند؛ ایریغارون نیز گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال چای فال چای فال زندگی فال زندگی فال مکعب فال مکعب