لغت نامه دهخدا
معذور است ار با تو نسازد زنت ای غر
زآن گنده دهان تو وز آن بینی فژغند.عماره. || ( اِ ) به معنی عشقه هم آمده است وآن گیاهی باشد که بر درخت پیچد. ( برهان ) :
ایا سرو نو در تک و پوی آنم
که فژغندواری بپیچم به تو بر.رودکی.رجوع به فرغند و فژغنده شود.