ابدارک

لغت نامه دهخدا

( آبدارک ) آبدارک. [ رَ ] ( اِ مرکب ) نام مرغکی است که به عربی صعوه گویند. ( از ربنجنی ).

فرهنگ معین

( آبدارک ) (رَ ) (اِمر. ) دم جنبانک ، گازر .

فرهنگ عمید

( آبدارک ) = دم جنبانک

فرهنگ فارسی

( آبدارک ) ( اسم ) پرند. کوچکی است از تیر. گنجشکان گازر گازرک سنگانه دم جنبانک صاحاب کچل ( نواحی خراسان ).
نام مرغکی است که بعربی صعوه گویند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش