مطاولت

لغت نامه دهخدا

مطاولت. [ م ُ وَ / وِ ل َ ] ( از ع ، اِمص ) مطاولة : جنگی بپای شد که از آن سخت تر نباشد که خصمان در کار مطاولت افکندند و نیک بکوشیدند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 493 ). چون مسافت میان هر دو لشکر نزدیک شد کافر راه مطاولت در محاربت و مصابرت در مصاولت پیش گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 201 ). سوار و پیاده ممالک خود بخواند و راه مطاولت در پیش نهاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 350 ). و رجوع به ماده بعد شود.
مطاولة. [ م ُ وَ ل َ ] ( ع مص ) با کسی نبرد کردن به طول. ( تاج المصادر بیهقی ). با کسی به درازی نورد کردن. ( المصادر زوزنی ). نبرد کردن به درازی و بفضل و توانایی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کار بر کسی دراز کردن. ( المصادر زوزنی ). کار دراز کردن بر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). || درنگ کردن در کاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مماطله در دین و وعده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || دور افکندن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || با یکدیگر کاویدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ معین

(مِ وِ لَ ) [ ع . مطاولة ] (مص ل . ) درنگ کردن در کاری

فرهنگ عمید

۱. کاری را طول دادن و عقب انداختن، طول دادن در کاری، کار را به امروز و فردا افکندن.
۲. با کسی نبرد کردن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) کاری را بتانی و درنگ انجام دادن بدرازا کشیدن کار : عجب تر آنست که تدارک این کار در مطاولت افکند. ۲ - تاخیر کردن کسی را در و عده کار را دراز کردن بر کسی . ۳- جنگ را طول دادن.۴ - باهم نبرد کردن : و تایک تیر در جعب. امکان دارند از مناضلت و مطاولت خصم عنان نپیچند . ۵ - ( اسم ) تانی در کاری . ۶ - تطویل جنگ .

ویکی واژه

مطاولة
درنگ کردن در کاری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت