مجاجه

لغت نامه دهخدا

( مجاجة ) مجاجة. [ م ُج َ ] ( ع اِ ) خدوی انداخته. مجاج. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ). خیو. آب دهن که بیرون افکنند. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مجاج ومجاجات شود.

فرهنگ معین

(مُ جَ یا جِ ) [ ع . مجاجة ] ۱ - (اِ. ) آن چه از دهان بیرون ریزند. ۲ - عصارة شی ء.

فرهنگ عمید

۱. آب دهان.
۲. آنچه از دهان بیرون انداخته شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنچه از دهن بیرون ریزند . ۲ - عصار. شئ جمع : مجاجات .

ویکی واژه

مجاجة
آن چه از دهان بیرون ریزند.
عصارة شی ء.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال اوراکل فال اوراکل فال زندگی فال زندگی فال تاروت فال تاروت