کشاجم. [ ک َ ج ِ ] ( اِخ ) محمودبن الحسین ، مکنی به ابوالفتوح و متوفی بسال 350 هَ.ق از شاعران و ادیبان عرب بود. او راست : کتاب ادب الندیم. کتاب الرسائل. کتاب خصائص الطرب. ( از الفهرست ابن الندیم ). شاعر بصری و سمی کشاجم لانه کاتبا و شاعراً و ادیبا و جامعاً و منجماً. ( کتاب النقص عبد الجلیل قزوینی ص 250 ). مرحوم دهخدا نویسد کشاجم ولد سندبن شاهک او را صد ورقه شعر بوده است و در توضیح ابن هشام اسماء مالاینصرف آمده است که کاف کشاجم مفتوح است و فیروزآبادی آن را کشاجم کعلابط ( یعنی بضم عین و کسر باء ) ضبط کرده است. بعضی گویند کلمه کشاجم کلمه ای است مرکب از حروف اوائل کلمات ذیل : کاتب ، شاعر، ادیب ، جمیل ، مغنی چه همه آنها در او جمع بوده و شریشی در شرح مقامات در مواضع متفرقه بسیاری از اشعار او را آورده است. وی مدتی در مصر بود و چندی ترک آنجا گفت و سپس دوباره به مصر بازگشت. محب الدین ابوالفیض سید محمد مرتضی الحسینی الزبیدی الحنفی صاحب تاج العروس گوید ترجمه و شرح حال کشاجم در شرح الدرة آمده است و او را سندی نیز گویند چه از ولد سندبن شاهک صاحب البحرین است : با نظم و نثر خاطر خاقانی طبع کشاجم ازدر لک باشد.خاقانی.رجوع به الاعلام زرکلی ج 3 ص 810 شود.
فرهنگ معین
(کَ جَ ) [ ع . ] (ص مر. ) کسی که هم کاتب (نویسنده ) و هم شاعر (چکامه سرا ) و هم منجم (اخترشناس ) باشد. (علامت اختصاری )
فرهنگ فارسی
ابوالفتح محود بن حسین شاعر ( و. ۳۵٠ یا ۳۶٠ ه ق . ) وی اشعار و توصیفاتی در شرح انواع اطعمه و اشربه دارد . کتابی بنام [ ادب الندیم ] از او باقی است . خاقانی درباره او گوید : [ با نظم و نثر خاطر خاقانی طبع کشاجم از در لک باشد . ] ( خاقانی . سج. ۸۶۷ ) ( صفت ) کسی که هم کاتب ( نویسنده ) و هم شاعر ( چکامه سرا ) و هم منجم ( اخترشناس ) باشد .
دانشنامه عمومی
محمود بن حسین رملی ( ؟ - ۹۶۲م ) ( نسب:ابوالفتح محمود بن حسین بن شاهک ) شناخته شده با عنوان کُشاجم که برگرفته از سرواژگانِ شاخه های پویایی اوست ( کتابت، شعر، انشا، جدل و منطق ) ، ادیب، شاعر و کاتب عرب زبان شامی سندی اصل بود. کشاجم با لقبِ سندی، از روی زادگاه پدربزرگش نیز شناخته شد. جد او، شاهک از اهالی سند بود، پدرش حسین در سجستان مسکن گزید و معلم نوآموزان در روستای شامستیان بود. اما خود کشاجم، محمود، بسیار جابجا می شد. گفته می شود در یکی از روستاهای بلخ به دنیا آمد، سپس در شام ساکن شد و مدت بسیاری در الرملة از شهرهای فلسطین بماند، از این رو به رملی شهرت یافت . مدتی در حلب نیز ساکن بود و ابتدا در آنجا، آشپز دربار سیف الدوله حمدانی بود؛ سپس به منصب منجم درآمد. دو بار به مصر رفت و اقامتش در آنجا طولانی شد و در وصف مصر بسیار شعر گفت. به عراق نیز سفر کرد. در موصل با گروهی ادبی همنشین شد که برادران خالدی نیز بودند. • ادب الندیم • المصاید و المطارد • الرسائل • خصائص الطرب • الطبیخ
ویکی واژه
محمودبنحسینبن سندیبنشاهک، از شعرای قرن چهارم، کشاجم لقب او است که مخففی از صفات او، کاتب، شاعر، ادیب، اهل جدل و منطق است. کسی که هم کاتب (نویسنده). و هم شاعر (چکامه سرا) و هم منجم (اخترشناس) باشد. (علامت اختصاری)