چاقاچاق

لغت نامه دهخدا

چاقاچاق. ( اِ صوت مرکب ) طراق طراق. شراق شراق. چاق چاق. صدایی که از شکستن چیزی برخیزد :
می شکست آن بند ز آن بانگ بلند
هر طرف میرفت چاقاچاق بند.مولوی.و رجوع به چاق چاق شود.

فرهنگ عمید

= چاکاچاک

فرهنگ فارسی

طراق طراق . شراق شراق . چاق چاق . صدایی را که از شکستن چیزی برخیزد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم