پتواز

لغت نامه دهخدا

پتواز. [ پ َت ْ ] ( اِ ) بتواز. پدواز. ( رشیدی ). آده. میقعه. ( برهان ). نشیمن کبوتر و باز و دیگر پرندگان از شکاری و غیرشکاری و آن دو چوب است که به اندک فاصله از یکدیگر بر زمین فروبرند و چوب دیگر بر زبر آن دو نهند چنانکه نشستن آن جانوران را بکار آید. || مطلق آرامگاه و نشستنگاه. ( رشیدی ) :
چو از پتواز چوگان تو سرزد
هوا گیرد چو بازتیزپر، گوی.عمید لوبکی ( از فرهنگ رشیدی ).دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون
قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز.میرغروری.و رجوع به پدواز شود.

فرهنگ معین

(پَ ) ( اِ. ) ۱ - لانه ، نشیمنگاه پرندگان ، و آن چوب بستی باشد که برای نشستن پرندگان درست می کنند. پدواز و بتواز و پتوازه نیز گویند. ۲ - جواب ، پاسخ .

فرهنگ عمید

۱. نشیمنگاه پرندگان، لانه.
۲. جای نشستن مرغان شکاری در محل مرتفع.
۳. چوب بستی که در لانه یا جای دیگر برای نشستن پرندگان درست کنند: دریغ و درد که بختم نشد دلیل و کنون / قفس شکسته و روحم نشسته بر پتواز (میرغروری: لغت نامه: پتواز ).
۴. پاسخ، جواب.
۵. (اسم مصدر ) اجابت، قبول: به امّید رفتم به درگاه او / امید مرا جمله پتواز کرد (بهرامی: شاعران بی دیوان: ۴۰۵ ).

فرهنگ فارسی

پاسخ، جواب، اجابت، قبول، پیوازهم گفته اند، بدواز، پرواز، لانه، نشمینگاه پرندگان
( اسم ) جواب پاسخ .

ویکی واژه

لانه، نشیمنگاه پرندگان، و آن چوب بستی باشد که برای نشستن پرندگان درست می‌کنند. پدواز و بتواز و پتوازه نیز گویند.
جواب، پاسخ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم