قلفه

لغت نامه دهخدا

( قلفة ) قلفة. [ ق َ ف َ ] ( ع مص ) برداشتن گل سر خم را. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قَلف شود.
قلفة. [ ق َ ف َ ] ( ع اِ ) آوندهای بحرانی پر از خرما و جز آن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
قلفة. [ ق ُ ف َ ]( ع اِ ) قُلَفَه. غلاف سر نره. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آن پوست که در ختنه ببرند. ( مهذب الاسماء ).
قلفة. [ ق ِ ف َ ] ( ع اِ ) مؤنث قِلف و آن پوست درخت است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به قلف شود. || گیاهی است سبز که میوه ریز دارد و بار آن را شتران به حرص تمام خورند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

پوست سر آلت تناسلی مرد که در عمل ختنه بریده می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پوست نوک آلت مرد است که روی حشفه را در حالت معمولی ( غیر حالت نعوظ ) می پوشاند و در موقع نعوظ نوک آلت که عبارت از حفشه می باشد معمولا از سوراخ نوک قلفه خارج می شود و قلفه به صورت پوستی چین خورده در پشت تاج حفشه قرار می گیرد . در مسلمانان و دیگر مردمی که ختنه در آنان انجام می گیرد قلفه بر داشته می شود ( در حقیقت ختنه برداشتن قلفه است )
مونث قلف و آن پوست درخت است

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم سلامت] ← پیش پوست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم