کابلج

لغت نامه دهخدا

کابلج. [ ل ِ ] ( اِ ) انگشت کوچک دست و پا باشد و به عربی خنصر گویند. ( برهان ). انگشت کوچک مطلقا. شمس فخری بمعنی انگشت کوچک دست آورده و گفته :
چون به استحقاق ، شاهی ممالک زان اوست
خاتم ملک سلیمان دارد اندر کابلج.
و حق آن است که بمعنی مطلق انگشت کوچک است و خصوصیت دست از قرینه مقام ناشی شده. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). این لغت مخفف کابلیج است. رجوع به کابلیج شود.

فرهنگ عمید

انگشت کوچک دست یا پا، کلیک، خنصر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال جذب فال جذب فال آرزو فال آرزو فال انبیا فال انبیا