چمچاخ. [ چ َ/ چ ِ ] ( ص ) منحنی و خمیده را گویند. ( برهان ) ( از جهانگیری ) ( از رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).کج و منحنی. ( ناظم الاطباء ). خمیده پشت. قوزی. چمچاچ : زرد و چمچاخ کردم از غم عشق دو رخ لعل فام و قامت راست.فرخی ( از جهانگیری ).کشیده قامت و گلروی و مشکبوی وی است خمیده بینی و چمچاخ و گنده قوز منم.سوزنی ( از فرهنگ رشیدی ).رجوع به چمچاچ شود.