پینکی رفتن

لغت نامه دهخدا

پینکی رفتن. [ ن َ رَت َ ] ( مص مرکب ) افتادن سر خفته ای پی درپی چون نشسته یا ایستاده بخواب شده باشد. چرت زدن. تهویم. خفوق.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال آرزو فال آرزو