پیش بینی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مآل اندیشی کردن. عاقبت اندیشی کردن. احتیاط بکار بردن. آخربینی کردن. آخر دیدن. رجوع به پیش بینی شود : خردمندی و پیش بینی کنی توانایی و پاک دینی کنی.فردوسی.
فرهنگ معین
(کَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - احتیاط کردن . ۲ - پی بردن به حوادث قبل از وقوع آن ها.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) عاقبت اندیشیدندوراندیشیدن : خردمندی و پیش بینی کنی توانایی و پاکدینی کنی . ( فردوسی ) ۲- احتیاط کردن حزم ورزیدن . ۳- ( مصدر ) دریافتن و گفتن حوادث قبل از وقوع آنها غیب گفتن .
ویکی واژه
prevedere احتیاط کردن. پی بردن به حوادث قبل از وقوع آنها.