پای ابرنجن

لغت نامه دهخدا

پای ابرنجن. [ اَ رَ ج َ ] ( اِ مرکب ) پای آورنجن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) حلقه ای فلزی ( مخصوصا طلا و نقره ) که زنان در مچ پای اندازند خلخال .

دانشنامه عمومی

پای ابرنجَن یا پای اورنجَن یا پای آورنجَن یا پای برنجین یا پای زیب ( به عربی: خلخال ) ، که در زبان گفتاری بدان پابند گفته می شود، زنجیری است از طلا یا نقره یا دیگر فلزات آذینی که بر مچ پا بسته می شود و گاه دارای آویزهایی برای ایجاد صداست. پابند می تواند از فلز نباشد. مانند پابندهای بافت.
در برخی ادیان که کشتن جانداران گناهی بزرگ است؛ به همین دلیل، برخی پیروان با بستن خلخال به پا و ایجاد صدا در سطح زمین به هنگام راه رفتن، حشرات سرِ راه خود را فراری می دهند تا زیر پا له نشوند.
فرخی سیستانی:
نظامی گنجه ای ( خسرو و شیرین ) :
مولوی ( مثنوی ) :
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم