مرشحه

لغت نامه دهخدا

( مرشحة ) مرشحة. [ م ِ ش َ ح َ ] ( ع اِ ) مرشح ، که خوی گیر و عرق گیر باشد. ج ، مَراشح. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به مِرشَح شود.
مرشحة. [ م ُ ش ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ، نعت فاعلی از ارشاح. رجوع به مرشِح و ارشاح شود.
مرشحة. [ م ُ رَش ْ ش ِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ، نعت فاعلی از ترشیح. رجوع به مرشِّح و ترشیح شود.
مرشحة. [ م ُ رَش ْ ش َ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مرشح ،نعت مفعولی از ترشیح. رجوع به مرشَّح و ترشیح شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم