لاییدن. [ دَ ] ( مص )لائیدن. نالیدن. ( برهان ). عوعو کردن سگ : حقوق خدمت و آنچ از نظایر اینست که شرح قاعده آن زبان بفرساید شروع می نکنم اندر آن که تا لطفت نگویدم که فلانی دراز می لاید.کمال اسماعیل.پنجه در صید برده ضیغم را چه تفاوت کند که سگ لاید.سعدی. || هرزه گوئی کردن. هرزه چانگی کردن : ملامتم مکنید ار دراز میلایم بود که کشف شود حال بنده پیش شما.مولوی.- امثال : سگ لاید و کاروان گذرد. سگ لاینده گیرنده نباشد. رجوع به لائیدن شود.
فرهنگ معین
(دَ ) (مص ل . ) ۱ - ناله کردن ، زوزه کشیدن سگ . ۲ - هرزه گویی کردن . (دَ ) (مص ل . ) ۱ - لاف زدن . ۲ - زوزه و ناله کردن سگ .
فرهنگ عمید
۱. نالیدن. ۲. زوزه کشیدن: پنجه در صید برده ضیغم را / چه تفاوت کند که سگ لاید (سعدی: ۱۴۶ ). ۳. هرزه گفتن.
فرهنگ فارسی
نالیدن، زوزه کشیدن، هرزه گفتن، ناله کننده، بلای ( مصدر ) ۱- نالیدن ۲- هرزه گویی کردن : ملامتم مکنید ار دراز می لایم بود که کشف شود حال بنده پیش شما . ( مولوی لغ. ) ۳- عوعو کردن ( سگ ) : سگ لاید و کاروان گذرد . ( مثل ) .
ویکی واژه
ناله کردن، زوزه کشیدن سگ. هرزه گویی کردن. لاف زدن. زوزه و ناله کردن سگ.