فساییدن

لغت نامه دهخدا

فساییدن. [ ف َ دَ ] ( مص ) فسونگری کردن. ( انجمن آرا ). افسون کردن و رام نمودن. ( برهان ). || مالیدن و رام کردن. ( انجمن آرا ). افساییدن. در این معنی مصحف فسانیدن و مشتق از فسان به معنی حجرالمسن است.

فرهنگ معین

(فَ دَ ) (مص م . ) = افساییدن : افسون کردن ، جادو کردن .

فرهنگ عمید

۱. افسون کردن، جادو کردن.
۲. رام کردن.

ویکی واژه

افساییدن: افسون کردن، جادو کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشقی فال عشقی فال پی ام سی فال پی ام سی