لغت نامه دهخدا غیچ شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غیچ شدن دست و جز آن ، سیخ شدن آن. ستیخ و استیخ و شخ شدن دست. بیحرکت و خشک ماندن موقت عضوی چون دست یا پای.