غریفه

لغت نامه دهخدا

( غریفة ) غریفة. [ غ َ ف َ ] ( ع اِ ) درختان بسیار درهم پیچیده از هر جنسی. || نعل. یا نعل کهنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کفش. ( ناظم الاطباء ). || دوال پاره که از قبضه شمشیر آویزان باشد به قدر یک وجب مزین به زر و گوهر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پوستی است از چرم به اندازه یک شبر که از غلاف شمشیر آویخته و جنبان است و سوراخ کرده و آراسته به زیور می باشد. ( از شرح قاموس ). جلدة من اَدم نحو شبر فارغة مرتبة فی اسفل قراب السیف تذبذب و تکون مفرضة مزینة. ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ).
غریفة. [ غ ُ رَ ف َ ] ( ع اِ مصغر ) مصغر غُرفَة است. ( از معجم البلدان ). رجوع به غرفه شود.
غریفة. [ غ َ ف َ ] ( اِخ ) قریه ای است در لبنان واقع در «الشوف ». ( از اعلام المنجد ).
غریفة. [ غ ُ رَ ف َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ). جائی است. عدی بن رقاع گوید :
یا من رأی برقاً ارقت لضوئه
امسی تلالا فی حوارکه العلی
لما تلجلج بالبیاض عماؤه
حول الغریفة کاد یثوی او ثوی.( از معجم البلدان ).
غریفة. [ غ ِرْ ی َ ف َ ] ( اِخ ) آبی است نزدیک غریف ، در وادیی به نام تسریر. ابوزیاد گوید: تسریر وادیی است و درآن آبی به نام غریفة و کوهی به نام غریف است. || عمود... زمینی است در حمی متعلق به غنی بن اعصر. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

آبی است نزدیک غریف در وادیی بنام تسریر عمود زمینی است در حمی متعلق به غنی بن اعصر

دانشنامه عمومی

غریفه ( به عربی: غریفة ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان شوف واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم