صالح جرمی

لغت نامه دهخدا

صالح جرمی. [ ل ِ ح ِج َ ] ( اِخ ) ابن ندیم نویسد: به خط ابوالحسن خزار خواندم که صالح بن اسحاق بجلی مولای بجیلةبن أنماربن اراش بن الغوث ، اخی الازدبن الغوث و کنیت او ابوعمر است.و ابوسعید گوید: وی مولای جرم بن ربان است و جرم قبیله ای است از قبایل عرب از یمن. وی نحو بر اخفش و جز او خواند و کتاب سیبویه قرائت کرد و لغت از ابی زید و اصمعی و طبقه آنان فراگرفت. و ابوالعباس مبرد گوید:او مولای بجیلةبن انمار است او راست : کتاب القوافی. کتاب التثنیة و الجمع. کتاب الفرخ. کتاب الابنیه. کتاب العروض. کتاب مختصر نحو المتعلمین. کتاب تفسیر غریب سیبویه. کتاب الابنیة و التصریف. ( الفهرست ص 84 ). ابونعیم اصفهانی گوید: وی به هنگام بازگشت از حج با فیض بن محمد به اصفهان آمد و روز ورود او فیض وی را بیست هزار درهم بداد و به هر سال او را دوازده هزار درهم می فرستاد از او نحو و غریب فرامیگرفتند وی از یزیدبن ذریع و عبدالوارث بن سعید و بصریین روایت کند. ( ذکراخبار اصفهان ج 1 صص 347 - 348 ). ابن خلکان گوید وی فقیهی عالم به نحو و لغت و از مردم بصره بود و به بغداد شد و نحو از اخفش و جز او فراگرفت و یونس بن حبیب را بدید لیکن وی را ملاقات سیبویه دست نداد. لغت رابر ابی عبیدة و ابی زید انصاری و اصمعی و کسانی که درطبقه ایشانند بیاموخت. صالح مردی دیندار و پرهیزگار و نیک مذهب و درست عقیدت بود و روایت حدیث کرد. او را در نحو کتابی نیکوست معروف به فرخ و معنی آن فرخ کتاب سیبویه است. در بغداد با فراء مناظرت کرد. ابوالعباس مبرد از وی حدیث کند که دیوان هذلیین را بر اصمعی خواندم و او آن دیوان را نیکوتر از ابی عبیده حفظ داشت و چون فارغ شدم مرا گفت : اگر هذلی شاعر یا رامی ، یا ساعی نباشد در او خیری نیست و در تفسیر آیه «ولا تقف مالیس لک به علم » ( قرآن 36/17 ) میگفت : اگر نشنیده ای مگو شنیدم و اگر ندیده ای مگو دیدم و اگر ندانی مگو دانم چه گوش و دیده و دل مسئولند. و هم مبرد گوید: جرمی اثبت قوم در کتاب سیبویه بود و جماعت ، آن کتاب را بر وی خواندند. وی عالم و حافظ لغت و در حدیث و اخبار جلیل و او را کتبی است که در آن منفرد بود.او راست کتاب «السیر» و آن کتابی عجیب است و کتاب الابنیه و کتاب العروض و مختصر در نحو و کتاب غریب سیبویه. ابونعیم اصفهانی وی را در تاریخ اصفهان بیاورده است. صالح بسال 225 هَ. ق. درگذشت. رجوع به محاسن اصفهان ص 35 و تاریخ بغداد ج 9 صص 313 - 315 و لسان المیزان ج 3 ص 165 و 166 و روضات الجنات ص 756 و معجم الادباء ج 4 ص 267 و 268 و قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

ابن ندیم نویسد بخط ابوالحسن خزار خواندیم که صالح بن اسحاق بجلی مولای بجیله بن انمارابن اراش بن الغوث اخی الازدبن الغوث و کنیت او ابوعمر است

دانشنامه عمومی

ابوعمر، صالح بن اسحاق جَرمی ( ؟ - ۸۳۹م ) فقیه، محدث و زبان شناس عراقی بود که بیشتر در علم لغت شهرت دارد. از اهالی بصره بود که ساکن بغداد شد. از یونس بن حبیب، ابوزید انصاری و معمر بن مثنی علم آموخت. به ابوالعباس مبرد و هلال مازنی نیز آموزش داد. الفرخ، المختصر فی النحو، التبیه، السیر، الأبنیة، العروض و غریب از آثار اوست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم