شیرک شدن

لغت نامه دهخدا

شیرک شدن. [ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ( اصطلاح عامیانه ) دلیر گشتن و باجرأت شدن. ( ناظم الاطباء ). دلیر و چیره شدن. ( آنندراج ) ( غیاث ). جری گردیدن. جری گشتن. به واسطه ندیدن مقاومتی بر قوت و نیروی خود فریفته و بالان شدن. بغلط خود را قوی شمردن. نظیر چشته خور شدن. مسته خوار شدن. چشته خوارشدن. کریز خورده شدن. ( یادداشت مؤلف ) :
ز افتادن او دلیرک شدم
چو روبه شد او بنده شیرک شدم.یحیی کاشی ( ازآنندراج ).

فرهنگ معین

(رَ. شُ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) گستاخ شدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گستاخ شدن جرات یافتن .

ویکی واژه

(عا.)
گستاخ شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ابجد فال ابجد فال ای چینگ فال ای چینگ فال مارگاریتا فال مارگاریتا