شتام

لغت نامه دهخدا

شتام. [ ش ُ ] ( ع ص ) قبیح الوجه. زشت روی. ( از ذیل اقرب الموارد ).
شتام. [ ش َت ْ تا ] ( ع ص ) شاتم. دشنام دهنده. ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ). بدزبان : بهری خوارج شدند و بهری غالی... و بهری شتام و لعان و عیاب شدند... ( کتاب النقض ص 375 ).

فرهنگ عمید

بسیاردشنام دهنده.

فرهنگ فارسی

قبیح الوجه زشتروی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال کارت فال کارت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت