سراگوش

لغت نامه دهخدا

سراگوش. [ س َ ] ( اِ مرکب ) سرآغوش. سرآغوج. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). بمعنی سراغوش. ( برهان ). سرآغوش و سرآغوج. ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(سَ ) (اِمر. ) ۱ - روسری ، چارقد. ۲ - بافته ای از مروارید که در قدیم بر سر می گذاشتند و دنبالة آن پارچه درازی بوده که گیسو را می پوشاند.

فرهنگ عمید

= سراغوش

فرهنگ فارسی

سراغوش، روسری، گیسوپوش، سراغج وسراغوچ
کیسه ای دراز که زنان گیسوی خود را در آن نهند گیسو پوش .

ویکی واژه

روسری، چارقد.
بافته‌ای از مروارید که در قدیم بر سر می‌گذاشتند و دنبالة آن پارچه درازی بوده که گیسو را می‌پوشاند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد