رایعه

لغت نامه دهخدا

( رایعة ) رایعة. [ ی ِ ع َ ] ( ع ص ) رائعه. رایعه. مؤنث رایع. ( رائع ). زنی که مردم از زیبائی و خوبی دیدار او بشگفت آیند. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رایع و رائعة شود.
رایعة. [ ی ِ ع َ ] ( اِخ ) موضعی در مکه که گویند قبر آمنه مادر حضرت رسول ( ص ) در آنجاست. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ).
رایعة. [ ی ِ ع َ ] ( اِخ ) رائعة. آبی است میان امره و ضریه مر بنی عمیله را. ( منتهی الارب ).
رایعة. [ ی ِ ع َ ] ( اِخ ) جایگاهی است در مکه ، بنا بر قولی آبی است در سمت راست راه بنی عمیلة، بنا بر قولی دیگر منزلی است در راه بصره بسوی مکه. بعضی گفته اند ضریه است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ عمید

۱. = رایع
۲. شگفت آور.
۳. زیاد، پربرکت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال رابطه فال رابطه فال عشقی فال عشقی فال میلادی فال میلادی