تکدیر. [ ت َ ] ( ع مص ) تیره کردن : کدره تکدیراً. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تیره گردانیدن چیزی را. ( از اقرب الموارد ). یقال : کدر عیشه. نقیض صفا. ( منتهی الارب ). || اندوهگین کردن کسی را. || ریختن آب را. ( از اقرب الموارد ). || در تداول امروزی ، نقیض تقدیر. - تکدیر خاطر ؛ تشویش خاطر. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - تیره ساختن . ۲ - دلتنگ کردن .
فرهنگ عمید
۱. تیره کردن. ۲. کسی را دلتنگ کردن.
فرهنگ فارسی
مکدرساختن، تیره کردن، کسی رادلتنگ کردن ۱ -( مصدر ) تیره گردایندن کدر ساختن . ۲ - آزرده کردن آزردن. ۳ - توبیخ کردن . ۳ - ( اسم )توبیخ مقابل تقدیر . جمع : تکدیرات .