لغت نامه دهخدا تقطیب. [ ت َ ] ( ع مص ) روی فراهم کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). آژنگ افکندن میان دو ابرو. || ترش نمودن روی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( ناظم الاطباء ). || آمیختن می را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی ۱ - ( مصدر ) روی در هم کشیدن روترش کردن گره به پیشانی زدن . ۲ - ترشرویی . جمع : تقطیبات .