تشویک
تشویک. [ ت َش ْ ] ( ع مص ) سپید شدن کشت پیش از آنکه پراکنده گردد. || باخار گشتن. ( زوزنی ). خار برآوردن و خارناک شدن درخت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خار بردیوار نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دندان اشتر برآمدن. ( تاج المصادر بیهقی ). دندان نشتر شتر برآمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پستان از جای برخاستن. ( تاج المصادر بیهقی ). پستان دختر برخاستن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سیخ پرشدن چوزه و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). باموی شدن چوزه. ( تاج المصادر بیهقی ). سر برزدن پرهای جوجه. ( از اقرب الموارد ). || سخت شدن سبلت کودک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خشن شدن شارب غلام. ( از اقرب الموارد ). || موی برآمدن بعد از ستردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).برآمدن موی سر پس از تراشیدن. ( از اقرب الموارد ).
۱. خار درآوردن، خاردار شدن درخت.
۲. خار بر سر دیوار گذاشتن.
۳. سیخ پَر شدن جوجه.
سپید شدن کشت پیش از آنکه پراکنده گردد با خار گشتن .