بسرشتن

لغت نامه دهخدا

بسرشتن. [ ب ِ س ِ رِ ت َ ] ( مص ) سرشته کردن یعنی خمیر کردن. ( از مؤید الفضلاء ). عجین کردن :
همه نارسیده بتان طراز
که بسرشتشان ایزد از شرم و ناز.فردوسی.و رجوع به سرشتن شود.

فرهنگ فارسی

سرشته کردن یعنی خمیر کردن عجین کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال سنجش فال سنجش فال رابطه فال رابطه