لغت نامه دهخدا ( آلیزیدن ) آلیزیدن. [ دَ ] ( مص ) جفته افکندن. جفتک انداختن : نفس چون سیر گشت بستیزدتوسن آسا بهر سوآلیزد.سراج الدین راجی.
فرهنگ معین ( آلیزیدن ) (دَ ) (مص ل . ) جفتک زدن ، لگد انداختن . آلیزدن هم گویند.(اَ دَ ) (مص ل . ) نک آلیزیدن .
فرهنگ فارسی ( آلیزیدن ) ( مصدر ) ( آلیزید آلیزد خواهد آلیزید بیالیز آلیزنده آلیزیده آلیزش ) جفتک زدن جفته انداختن .