الیزیدن

لغت نامه دهخدا

( آلیزیدن ) آلیزیدن. [ دَ ] ( مص ) جفته افکندن. جفتک انداختن :
نفس چون سیر گشت بستیزد
توسن آسا بهر سوآلیزد.سراج الدین راجی.

فرهنگ معین

( آلیزیدن ) (دَ ) (مص ل . ) جفتک زدن ، لگد انداختن . آلیزدن هم گویند.
(اَ دَ ) (مص ل . ) نک آلیزیدن .

فرهنگ عمید

( آلیزیدن ) = آلیز * آلیز زدن
= آلیزیدن

فرهنگ فارسی

( آلیزیدن ) ( مصدر ) ( آلیزید آلیزد خواهد آلیزید بیالیز آلیزنده آلیزیده آلیزش ) جفتک زدن جفته انداختن .

ویکی واژه

نک آلیزیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم