یازدن

لغت نامه دهخدا

یازدن. [ زِ دَ ] ( مص ) مخفف یازیدن. ( برهان ). رجوع به یازیدن شود.

فرهنگ معین

(ز دَ ) (مص م . ) نک . یازیدن .

فرهنگ عمید

= یازیدن

فرهنگ فارسی

یازیدن، یاختن، دست درازکردن، آهنگ کردن، بالیدن
( مصدر ) ۱- قصد کردن اراده نمودن . ۲ - برداشتن بلند کردن .

ویکی واژه

نگاه کنید یازیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال اوراکل فال اوراکل فال درخت فال درخت فال تخمین زمان فال تخمین زمان