گلغر. [ گ ُغ َ ] ( اِ ) پشم نرمی باشد که از بن موی بز به شانه برآرند و از آن شال بافند. ( الفاظ الادویه ) ( برهان ) ( آنندراج ). آن موی را کرک و کلک و تبت و تبد، نیز گویند. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) ( جهانگیری ) : نه از شالبافان این روزگارم که گلغر ندانند باز از بریشم.نزاری قهستانی ( از ( آنندراج ). گلغر. [ گ ِ غ َ ] ( ص مرکب ) ( از: گل ( به کسر ) + غر گر، پسوند شغل ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). بنّا و گِلکار. ( برهان ). گِل گر. رجوع به گِلکار و گِل گر شود.
فرهنگ معین
(گِ غَ ) (ص شغل . ) = گل گر: بنا، گل کار. (گُ غَ ) (اِمر. ) کُرک ، پشم نرم .
فرهنگ عمید
غنچۀ گل.
فرهنگ فارسی
( اسم ) پشم نرمی که از بن موی بز بوسیل. شانه بر آورند و از آن شال بافند کرک : کلک : نه از شال بافان این روزگارم که گلغر ندانند باز از بریشم . ( نزاری قهستانی )