گزارشن

لغت نامه دهخدا

گزارشن. [ گ ُ رِ ]( اِمص ) ( از: گزار + شن ، پسوند اسم مصدر ) ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). تعبیر خواب. ( برهان ) :
چو بشنید دغدو گزارشن خواب...رشیدی ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ).|| شرح و تفسیر چیزی گفتن. || ادا کردن سخن. || گذشتن. ( برهان ). رجوع به معانی گزارش شود.

فرهنگ عمید

= گزارش

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بیان اظهار . ۲ - شرح تفسیر . یا گزارشن خواب . تعبیر خواب : چو بشنید دغدو گزاشن خواب ...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق