گردن خاریدن

لغت نامه دهخدا

گردن خاریدن. [ گ َ دَ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از عذر آوردن و بهانه کردن باشد. کنایه از بهانه آوردن و درنگ کردن است.( آنندراج ). اظهار تفکر و تحیر. ( غیاث ) :
ز تیغی کآنچنان گردن گذارد
چه خارد خصم اگر گردن نخارد.نظامی.پس از صد وعده کم دادی ترا امروز می بینم
بیاور بوسه ای ، گردن چه میخاری چه میگویی ؟اوحدی.گره تا میتوانی باز کن از کارمحتاجان
چو بیکاران به ناخن گردن خود را مخار اینجا.صائب. || ستیزیدن و درافتادن با کسی :
با خود مرا به خشم میار ای چرخ
گردن مخار ضیغم غضبان را.قاآنی.

فرهنگ معین

( ~ . دَ ) (مص ل . ) عذر آوردن ، بهانه آوردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - خارش دادن گردن . ۲ - عذر آوردن بهانه آوردن : زتیغی کان چنان گردن گذارد چه خارد خصم اگر گردن نخارد ? ( نظامی ) ۳ - تحیر نمودن اظهار تعجب کردن : گره تا میتوانی باز کن از کار محتاجان چو بیکاران بناخن گردن خود را مخار اینجا ( صائب ) ۴ - تحریک کردن : با خود مرا بخشم میارای چرخ . گردن مخار ضیغم غضبان را . ( قا آنی )

ویکی واژه

عذر آوردن، بهانه آوردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال امروز فال امروز فال شمع فال شمع