گردروب

لغت نامه دهخدا

گردروب. [ گ َ ] ( نف مرکب ) گردروبنده. || ( اِ مرکب ) جاروب.

فرهنگ عمید

۱. گردروبنده.
۲. آن که گردوخاک را از جایی بروبد.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه گرد و خاک را بروبد . ۲ - ( اسم ) جاروب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال ای چینگ فال ای چینگ فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت