کیبانیدن

لغت نامه دهخدا

کیبانیدن. [ دَ ] ( مص ) صاحب منتهی الارب در کلمه ٔزیغ گوید: «ازاغ ازاغة؛ کنبانید او را از راه »، چون او از اهل هند است و نسخی در دست داشته که از آن نقل می کرده است گمان می کنم منقول عنه کیبانیدن متعدی کیبیدن بوده است و او به غلط کنبانیدن خوانده است. ( ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کیبیدن شود.

فرهنگ عمید

میل دادن و منحرف ساختن به سوی چیزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه فال انگلیسی فال انگلیسی فال شمع فال شمع