چهارابرو

لغت نامه دهخدا

چهارابرو. [ چ َ / چ ِ اَ ] ( ص مرکب ) شاهدی که خط پشت لب وی دمیده باشد || یک قسم از قلندران که موهای ریش و بروت و ابرو را میتراشند. رجوع به چارابرو شود. || ( اِخ ) صفتی برای بهمن ذوالحاجب. بهمن جادویه. بهمن چارابرو.

فرهنگ عمید

=چارابرو

فرهنگ فارسی

شاهدی که خط پشت لب وی دمیده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال میلادی فال میلادی فال ارمنی فال ارمنی فال راز فال راز