چارپهلو شدن

لغت نامه دهخدا

چارپهلو شدن. [ پ َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از چیز بسیار خوردن و بر پشت خوابیدن است. ( برهان ) ( آنندراج ). بسیار خوردن. سخت سیر شدن. ارتباع. تضلع :
آز را کز بدو خلقت جوع کلبی همدم است
چارپهلو شد شکم از سفره یغمای تو.ابن یمین.به خوان نعمت تو آز چارپهلو شد
ز بس که خورد مربا وقلیه و کولانج.شمس فخری ( از آنندراج ).

فرهنگ معین

(پَ. شُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - سیر شدن ، غذای بسیار خوردن . ۲ - به پشت خوابیدن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- غذای بسیار خوردن .۲- به پشت خوابیدن .
کنایه از چیزی بسیار خوردن و بر پشت خوابیدن باشد . بسیار خوردن . سیر شدن . ارتباع . تضلع .

ویکی واژه

سیر شدن، غذای بسیار خوردن.
به پشت خوابیدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تماس فال تماس فال ای چینگ فال ای چینگ فال تک نیت فال تک نیت