لغت نامه دهخدا پولادترگ. [ ت َ ] ( ص مرکب ) که ترگ از پولاد دارد. آهنین خود : بگوش جوانان پولادترگ زبان سنان گفت پیغام مرگ.( از حبیب السیر ).
فرهنگ عمید جنگ جویی که خود پولادین بر سر دارد: ز پولادترگ اندر آمد به فرق / به دریای خون شد تن خسته غرق (نظامی۵: ۹۷۴ ).
فرهنگ فارسی ( صفت ) آنکه ترگ از پولاد دارد آهنین خود: [ بگوش جوانان پولاد تر زبان سنائی گفت پیغام مرگ .] ( حبیب السیر )