پرویختن

لغت نامه دهخدا

پرویختن. [ پ َرْت َ ] ( مص ) فروبیختن با پرویزن و جز آن :
تو خسروی ومن از صدق دل نه از پی زر
بر آستانه قدر تو خاک پرویزم.نزاری قهستانی.

فرهنگ عمید

بیختن چیزی با پرویزن، بیختن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال انبیا فال انبیا فال شمع فال شمع