پاکیدن

لغت نامه دهخدا

پاکیدن. [ دَ ] ( مص ) روفتن. ستردن :
نیست از پاکیدن کفّار تیغت را ستوه
نیست از بخشیدن اموال طبعت را ملال.رشیدی سمرقندی.پاک کردن. ( شعوری ).

فرهنگ عمید

= * پاک کردن

ویکی واژه

پاک کردن، پاکیزه کردن، حذف کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم