واریدن

لغت نامه دهخدا

واریدن. [ دَ ] ( مص ) بلع کردن. بلعیدن. فرودادن. فاریدن. ( از یادداشت مؤلف ): السرط؛ فروواریدن ، ای فروبردن به دهان. ( تاج المصادر بیهقی ). اوباریدن.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) فرو دادن بلع کردن بلعیدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم